عاطفه رنگ آمیز طوسی- بخارایی | شهرآرانیوز؛ غلامرضا صنعتگر یکی ار هنرمندانی است که بخش زیادی از کارها و فعالیتهای هنری اش معطوف به عرض ارادت به محضر علی بن موسی الرضا (ع) شده است. این هنرمند زبان حال زائران حضرت را به خوبی میشناسد و در همه سالهای فعالیتش کوشیده است خود را به احساسات درونی زائران و مشتاقان زیارت حضرت امام هشتم (ع) نزدیکتر کند. غلامرضا صنعتگر سالها پیش تجربه ویژهای در تحمل یک بیماری سخت داشته است.
او در مقطعی صدایش را از دست داده و توانایی آوازخواندن نداشته و معتقد است شفای این بیماری و بازگشت صدایش عنایت ویژه حضرت امام رضا (ع) بوده است. او که صدایش را بازیافته و با شور و قدرت بیش ازپیش به خواندن ادامه داده، نگاهی متفاوت و منحصربه فرد به کارها و فعالیتهای هنری پیدا کرده است. مهمترین جلوه این نگاه، آهنگ سازی و آوازخوانی قطعات مختلف در حوزه موسیقی رضوی است که از این هنرمند چهرهای متفاوت و منحصربه فرد ساخته است. صنعتگر که در زمینه موسیقی و آواز به تعبیر خودش خودآموخته است و ترانه «می شه ضامنم بشی؟»
در شهرت و محبوبیت و معرفی اش به جامعه بسیار تأثیرگذار بوده است، خود را همواره مشتاق گفتگو درباره آثار تقدیمی خود به امام رضا (ع) میداند. همچنین او در هفته گذشته چند آهنگ رضوی در جمع مردم مشهد در جشنواره «ماه امت» خواند. با این هنرمند به گفت وگویی صمیمانه نشسته ایم که برگزیدهای از آن را در ادامه میخوانید.
بنده به نوعی با صدا و احساسم با آقا امام رضا (ع) ارتباط برقرار میکنم. فرقی نمیکند کدام کار باشد. مهم آن امام بزرگواری هستند که من به عشقشان خوانده ام.
سخنی از حضرت امیرالمؤمنین (ع) در خاطرم هست که میفرمایند: «آداب ورسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید؛ زیرا آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند.» فکر میکنم در این حدیث زیبا درسهای بسیاری برای ما نهفته است. ما باید برای جوانان و نسلهای جدید آثاری تولید کنیم که به روحیه و عصر و سبک زندگی آنها نزدیک باشد. من هم سعی کرده ام و سعی میکنم نوعی موسیقی بسازم و بخوانم که در عین به روزبودن و فضای جدید، در چارچوب مقدسات باشد، نه غیر از آن.
نمیتوانم درباره آثار خودم نظری بدهم، اما واقعا از ابتدای کار حرفهای ام سعی کرده ام قدمی هرچند کوچک بردارم و با هنرم خادم کوچک حضرت امام رضا (ع) باشم. ان شاءا... از من قبول کنند.
پس از انتشار کار «می شه ضامنم بشی؟» بازخوردهای بسیار زیبایی گرفتم. در اجراهای خارج از کشور نیز با هم وطنان عزیزی برخورد میکردم که با دیدن من به پهنای صورت اشک میریختند و میگفتند با شنیدن این قطعه خیلی دل تنگ شده اند و میخواهند به زودی برای زیارت حرم مطهر امام رضا (ع) به ایران بیایند. در حرم مطهر رضوی نیز هنگام زیارت به قدری لطف مردم به من و این قطعه زیاد است که شرمنده میشوم. بازخوردهای زیبا و تأثیرگذار بسیاری برای همین قطعه دریافت کرده ام که ذکر همه آنها از این مجال خارج است.
در انتخاب شعرها و ترانهها خیلی حساسیت دارم. نه فقط درباره کارهای مذهبی که بسیار مهم هستند، بلکه درباره دیگر کارهایم نیز وسواس دارم و هر ترانه و شعری را اجرا نمیکنم. به طورکلی برای من محتوای ترانهها و انتخاب واژهها بسیار مهم است. همیشه با شاعران و ترانه سرایانی کار کرده ام که مرا درک کنند. به لطف خدا خودم را در ساخت ملودی موفق میدانم. معمولا ابتدا شاعر، شعری یا ترانهای با موضوع مدنظر میسراید، سپس ملودی مناسب برای آن ساخته میشود. البته ممکن است ابتدا ملودی زیبایی ساخته شود و بعد شاعری بر اساس آن شعری یا ترانهای بسراید.
قبل از کار، انتخاب شاعر و سرودهای که به دلم بنشیند مهم است. هنگام اجرای کار، فضای مناسب و تنظیم خوب و نوازندگی ممتاز و دیگر مسائل حرفهای موسیقی برایم اهمیت دارد. در انتها و پس از انتشار اثر نیز استقبال مردم از اثر نتیجه دلخواه و دغدغه اصلی من است.
بله، کاری در دست ساخت داریم که در مقایسه با دیگر کارهای رضوی فضای شاد و متفاوتی دارد. الان مشغول کار هستیم. شعرش در جاهایی نیاز به تغییراتی دارد، اما موسیقی اش تقریبا آماده شده است. برای موسیقی این کار نیز سعی کردیم فضا درمجموع طوری شکل بگیرد که بیشتر جوان پسند باشد.
بی شک میتواند. موسیقی همیشه تأثیرگذار است. اگر اثر درجه یکی تولید شود و در فرایند تولید آن به همه شاخصههای مدنظر در موسیقی حرفهای توجه شود، میتواند به «نوستالژی» تبدیل شود؛ اتفاقی که درباره قطعه «می شه ضامنم بشی» افتاد. موسیقی به کلام جان میدهد و به احساسات مردم زندگی میبخشد و کیست که بتواند ادعا کند زندگی را دوست ندارد؟! به باور من همه انسانها با موسیقی زندگی میکنند و خداوند حکیم نیز روی همه اجزای کائنات، موسیقی بی نظیری قرار داده است.
همین که محبت اهل بیت (ع) در دلم وجود دارد، از برکت نگاه این بزرگواران است. اینکه هنوز زنده و سرپا هستم، میتوانم بخوانم، زندگی آرام و خانواده خوبی دارم و عاشق سرزمینم و مردم نجیبش هستم نیز از برکت نگاه امام رضا (ع) است. وطن دوستی لیاقت میخواهد و من این لیاقت را از خداوند بلندمرتبه خواسته ام و حس میکنم همه نعمات و برکات زندگی ام به خاطر نگاه پرمهر امام رضا (ع) است.
به من گفته شد تا زمان بسیار زیادی نمیتوانی بخوانی و پس از گذشت مدتی فقط میتوانی صحبت کنی. به تعبیری دکترها آب پاکی را روی دستم ریختند؛ اما من معتقدم در کنار بحث علمی و پزشکی، مباحث معنوی هم در درمان بیماری بسیار مؤثرند. به همین خاطر چند روز قبل از شهادت امام رضا (ع)، یک بلیت تهیه کردم و هتل را هم با یکی از دوستان هماهنگ کردم تا به همراه همسر و پسرم به زیارت امام رضا (ع) برویم؛ اما دم رفتن، به خاطر فشارهای بسیار زیاد روحی که به من وارد شده بود، یک شک و تردید در دلم جرقه خورد و، چون امکان تکلم نداشتم، روی کاغذ نوشتم که تا خود امام رضا (ع) مرا نطلبد، من به مشهد نمیروم.
بلیتها را پاره کردم و نشستم در کنج خانه. کمی بعد از آن روز، خادمان امام رضا (ع) با من تماس گرفتند و با همسرم صحبت کردند که برای تقدیر از شما دعوت میکنیم به مشهد بیایید و این گونه به واسطه دعوت خود امام رضا (ع)، به مشهد رفتیم. سه روز دخیل بستم، اتفاقی نیفتاد و دست خالی برگشتم. این بار با دست خالی برگشتنم، طعنههایی که به من میزدند چندبرابر شد که چرا امام رضا (ع) برای شفای تو که این قدر خودت را مرید ایشان میدانی، کاری نمیکنند.
ازآنجایی که مادرم ۵۶ روز بود که من را ندیده و حتی صدایم را هم نشنیده بود، از بندر عباس به تهران آمد. همان شب که به عیادت من آمده بود، خواب دیدم که در همان هتل در مشهد هستم و نزد کارکنان هتل گلایه میکنم که من دیگر به حرم امام رضا (ع) نمیآیم. صبح بیدار شدم و این بار با عنایت خاصه حضرت، صدای من بعد از ۵۶ روز شفاف بود. به شکل باورنکردنی صدایم برگشته بود، مثل روز اول.
یعنی اینها یک نمایش است؟! اگر این چنین باشد، من برای اجرای برنامه و «شو» یی این چنین به ابزارهای تبلیغاتی نیاز دارم تا به هدفم برسم. من حتی در شبکههای اجتماعی صفحهای ندارم و اسیر تبلیغات هم نیستم؛ ضمن اینکه در مافیایِ جایی هم عضو نیستم. خیلی از مواقع که دوستان و هم صنفیهای خودم این حرفها را میزدند و به گوشم میرسید، دلم میگرفت، ولی هیچ گاه پاسخی به آنها ندادم.
من هر روز به حضرت امام رضا (ع) سلام میدهم و هر بار نیز بسیار صمیمانه با ایشان صحبت میکنم و ارادتم را به محضرشان عرضه میدارم. البته این حرفها خیلی شخصی و به اصطلاح دلی است و ترجیح میدهم درونی بمانند.
چون چندین کار در حوزه موسیقی امام رضایی ساخته و خوانده ام، قسمتهای زیادی از این آثار را زمزمه میکنم، اما برای نمونه اگر بخواهم بگویم، از قطعه «تسلیم توام» خیلی لذت میبرم. یا قطعه «نه فقط من که بدم با تو حالم خوبه...» و «می شه ضامنم بشی؟» و یکی دو نمونه دیگر را با خودم زمزمه میکنم.
بزرگترین رؤیایم این است که یک آلبوم تولید کنم که در آن به زندگی امام رضا (ع) از زمان تولد تا شهادت آن حضرت پرداخته شود. بعد یک کارگردان کاربلد و امام رضایی برای هر هشت قطعه آن سناریو بنویسد. تور اجرا در سراسر ایران و دنیا بگذارم و از این طریق موسیقی و نمایش در کنار هم قرار بگیرند و زندگی حضرت امام رضا (ع) را روی صحنه اجرا کنم. طرحش را هم نوشته ام و بارها درباره اش با افراد مختلف صحبت کرده ام. امیدوارم به زودی توفیق انجامش را به دست بیاورم.
میخواهم خطاب به عزیزانم بگویم هیچ وقت ناامید نشوید و هرجا خسته و دل شکسته و تنها شدید، حتما به اهل بیت (ع) متوسل شوید و حتی اگر حاجاتتان برآورده نشود -که البته به یقین آن هم حکمتی دارد- بی شک آرامش پیدا میکنید.
من متولد پاییز سال۱۳۵۴ در بندرعباس، سرزمین شرجی آفتاب، هستم. جنوب، دریا و نواهای محلی هم در اینکه از کودکی به طور عمیق به موسیقی علاقه شوم، بی تأثیر نبود. هرچند پدرم مخالف بود که در این راه قدم بگذارم، اما پنهانی کار میکردم. پدرم اولین عکاس بندرعباس بود. روزها به مغازه پدرم میرفتم و روزی پنج تومان مزد میگرفتم. بعد از مدتی با پس اندازم برای خودم یک ملودیکا خریدم. شاید به تعبیری شروع فعالیت موسیقایی ام را باید عضویت در گروه سرود مدرسه بیان کرد. با کسب مقام اول استان هرمزگان در مسابقات کشوری در رامسر، نگاه پدرم به کار موسیقی من تغییر کرد و به عنوان هدیه برایم بهترین ساز آن زمان را خرید و استارت کار حرفهای من زده شد.
در دوران نوجوانی، بعد از خریدن آن ساز توسط پدرم، انگیزه ام چندین برابر شد. به همین خاطر کاری با نام «بندر نازنینم» ساختم. این کار اولین بار از رادیو پخش شد و این گونه بود که از آن سال پای من به صدا و سیمای استان باز شد. کار هنری ام را به صورت حرفهای با آهنگ سازی پنج قطعه برای آلبوم «گم گشته» آقای مجید اخشابی و یک قطعه برای آقای قاسم افشار شروع کردم. در سال۱۳۸۳ نخستین آلبومم را با نام «شیک و پیک» روانه بازار موسیقی کردم؛ سپس آلبوم «رقص نی برای گیتار» را با همکاری مسعود جاهد ساختم.
متأسفانه چند سال به علت بیماری کم کار کردم و کمی بعد از بهبود نسبی، آلبوم «هنوزم سرپام» را با همکاری حوزه هنری تولید کردم. چند روز پیش هم آلبوم «خاطره باز» را به مردم عزیز سرزمینم تقدیم کردم و افتخار میکنم که تاکنون آهنگ سازی و خوانندگی و تنظیم بیش از دویست اثر موسیقی را بر عهده داشته ام.
قطعههای «می شه ضامنم بشی؟» در سال۱۳۸۳، «ضامن آهو» در سال۱۳۸۴، «با تو حالم خوبه» در سال ۱۳۹۸ و «تسلیم توام» در سال ۱۳۹۹ مهمترین آثار من در حوزه موسیقی رضوی است که به عشق امام رضا (ع) ساخته و اجرا کرده ام. ناگفته نماند که در خیلی از آثارم نام مقدس آن حضرت را با افتخار آورده ام تا به موسیقی ام اعتبار ببخشم.